عضویت در کانال کتاب سبز
اپلیکیش اندروید کتاب سبز منتشر شدهم اکنون رایگان نصب کنید
موجود در کافه بازار و گوگل پلیکتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی اولین رمان عطیه عطارزاده، داستانی خاص دربارهی دختر جوان نابینایی را روایت میکند که کمک حال مادرش در کار خشک کردن، ترکیب و آمادهسازی گیاهان دارویی برای فروش در بازار است.
او در دنیای سیاه چشمانش و به کمک تواناییهای دیگرش، اشیا و ابزاری را درک کرده است که با آنها کار میکند. همه چیز برای او در ساختار و انواع مختلف این گیاهان و البته رابطه با مادرش معنا دارد؛ تا اینکه روزی برای یک مراسم خانوادگی از خانه بیرون میرود و زمانی که بازمیگردد، همه چیز درونش تغییر میکند.
در بخشی از کتاب راهنمای مردن با گیاهان دارویی میخوانیم:
به بوها فکر میکنم. به بوهای بهتر. به بوی نارنج و نعنا. به بوی کتان. حالا اتاق بوی خون و گوشت و پارچه میدهد. یاد این میافتم که بوها تنها بازماندگان زمیناند، با آدمیانی سرشار از حس غلیظ انتظار، و خدایی بیوزن که برایمان بیدریغ میگرید. شبش تب میکنم. تب کردن مستقیمترین راه بدن برای مواجهه با فجایع درونی است. انگار بوی گوشت سوخته از درونم میآید. تب میکنم و ذرهذره محو میشوم. به چیزی لب نمیزنم.
تصمیم میگیرم بمیرم. به مادر میگویم میخواهم بمیرم و به جهانی دیگر بروم. مادر ساکت است. کلمهای حرف نمیزند. گهگاه پارچههای خیس را روی تنم میگذارد. شاید فکر میکند چیزی خارج از ارادهاش دارد برای من اتفاق میافتد. مدتی سکوت میکند. حتماً دارد نگاهم میکند. مدتی طولانی سکوت میکند و بعد بغلم میکند. برای بیرون آمدن از آغوشش تقلا نمیکنم. در تاریکی دوباره بویش را میشنوم. فشارم میدهد و من شروع میکنم به احساس کردن. دستها. پاها. چشمها. دوباره خودم را احساس میکنم. بیاختیار گریهام میگیرد. میخواهم بمیرم و دیگر ترسی از خالی شدن حدقهی چشمها ندارم. سالهاست گریه نکردهام و حالا نمیتوانم جلوش را بگیرم. مادر همینطور دارد فشارم میدهد و من اشک میریزم.
کلمات کلیدی: داستان و رمان گوتیک، داستان ترسناک، مجموعه کتاب های قفسه ی قرمز، رمان سورئال، رمان گوتیک، دانلود رمان ترسناک، رمان ترسناک، دانلود داستان ترسناک، دانلود رمان ژانر وحشت، ژانر وحشت، دانلود رمان ایرانی، رمان ایرانی، داستان ایرانی، داستان فارسی، دانلود داستان ایرانی